پربازدیدترین ها

سرویس: تازه های خبر کد خبر: 234248 ۰۹:۰۷ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۷

روایت سفر به دبیرستان البرز برای جست وجوی هویت آموزش عالی در ایران؛

عقابی که در قلب تهران آشیانه دارد

بازی دراز 1404:در قلب تهران چهارراهی وجود دارد که در ضلع شمال غربی آن عمارت قدیمی یک دبیرستان به شکل عقابی با بال‌های گشوده قصد پرواز به سمت رشته کوه‌های البرز را دارد. دبیرستانی که در سینه خود بخش بزرگی از تاریخ نظام نوین آموزش عالی ایران را نگهداری می‌کند.

عقابی که در قلب تهران آشیانه دارد

به گزارش ایسنا، تقاطع «کالج» که از برخورد دو خیابان انقلاب و حافظ به وجود آمده، نام خود را از «کالج آمریکای تهران» یا همان «دبیرستان البرز» فعلی وام گرفته است. خیابان «انقلاب» که در گذشته «شاهرضا» نام داشت، در حدفاصل میدان فردوسی تا چهارراه ولیعصر امروزی پیش از آنکه پُل فلزی مهندسان بلژیکی در میانه دهه ۵۰ شمسی آن را از رونق بیندازد، بورس بزازها و البته تعدادی از قهوه فروشی‌های مطرح تهران بود. این پُل در زمان خود باعث کوچ اجباری بسیاری از پارچه فروش‌های قدیمی این منطقه شد ولی عطرخوش قهوه آسیاب شده در هوای حوالی چهارراه و هیاهوی پسران پُرجنب و جوش و البته مَتین دبیرستان البرز، همچنان مهمان این محله از تهران است.

با وجود سَروهای بُلند دبیرستان، هنوز هم می‌توان از روی پُل کالج، کلاه فرنگی خوش‌رنگ عمارت قدیمی دبیرستان را دید و شاید اگر ساختمان‌های عجیب و غریب دانشگاه پُلی‌تکنیک نبود، می‌شد به راحتی البرز سفیدپوش را هم از آنجا مشاهده کرد. رشته کوهی که به واسطه دیده شدنش از پشت ساختمان اصلی، نام سِتُروگ و پُرآوازه خود را برای همیشه به دبیرستانی هدیه کرده که فارغ‌التحصیلانش به داشتن دیپلم آن افتخار می‌کنند.

عقابی که در قلب تهران آشیانه دارد
کلاه‌فرنگی خوش‌رنگ عمارت البرز از پشت سروهای بلند حیاط دبیرستان

گزارش تصویری مرتبط را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید؛

دبیرستانی به سربلندی البرز

 

از کوچه البرز در نزدیکی چهارراه کالج هرچه به سمت درب اصلی «دبیرستان ماندگار البرز» نزدیک می‌شوید نخستین چیزی که بیشتر از همه جلب توجه می‌کند صداهای گاه و بی‌گاه قوهای سپیدی است که در حوض بزرگِ پیش روی عمارت قدیمی البرز به همراه چند مُرغابی دیگر آرام در حرکتند. حوضی با سه فواره سنگی سفید نسبتاً بلند که در یک راستا، زیبایی خاصی را به ورودی این مکان تاریخی و ارزشمند داده است.

در غیاب بوته‌های سَرسبز و بزرگ شمشاد و گل سُرخ در باغچه پشت حوض، آن هم به دلیل خَزان بودن فصل سرما؛ سَروها و کاج‌های تنومند و همیشه سَبز البرز با قامتی کشیده و استوار، حالا پس از گذشت سالیان طولانی، تَنه به تَنه دیوارهای بلندِ آجری قَلعه پیری می‌زنند که روزگاری جُز آنها با آن شمایل نظامی بُرج و باروهایش، چیز دیگری در حیاط و باغ بزرگ دبیرستان، جرات خودنمایی و عرض اندام را نداشت. شاید عامل تنومندی درختان البرز نیز، خاک حاصلخیز اراضی «بهجت آباد» است که روزگاری جزو املاک «میرزا یوسف مستوفی الممالک آشتیانی» صدراعظم ناصرالدین شاه بود.

املاکی که در دوره ناصری، در پشت «بارو» و «خَندق» دور تهران بوده و گروهی از مُبلغین مذهبی آمریکایی به سرپرستی دکتر «ساموئل مارتین جردن»، در حدود سال‌های ۱۲۹۲، در حدود شانزده هکتار از آن را خریداری می‌کنند تا برای جانمایی دبیرستان مورد نظر خود دور آن را دیوار بکشند. دیواری که از کنار ضلع شرقی آن، بعدها خیابان «حافظ» امروز را پدید می‌آورد.

 

ژنرالی که معمار شد!

رضا موسوی یکی از تهران‌شناسان و کارشناس مرمت بناهای تاریخی در همین رابطه می‌گوید: " «دبیرستان البرز» یا «کالج آمریکایی تهران» در زمان قاجار در قسمت تهران قدیم آن زمان (خیابان قوام‌السطنه یا سی تیر امروز) و با نام «مدرسه آمریکای‌ها» قرار داشت و بعدها از آنجا به محل فعلی منتقل شد. در دوره قاجار به دور تهران «بارو» و «خَندق» بود که در دوره پهلوی اول باروهای تهران تخریب می‌شود. جایی که در حال حاضر دبیرستان در آن واقع شده است به نوعی در زمان ساخت جزء اراضی شمال تهران و بیرون از شهر و پشت باروی تهران قدیم قرار داشته است. جانمایی دبیرستان نیز کاملا درست است و متعلق به زمانی است که تهران در حال گسترش بوده است. آنها در واقع نمی‌خواستند دبیرستان داخل شهر باشد و از طرف دیگر هم نباید این محل آموزشی دور از شهر قرار می‌گرفت. به همین خاطر در نزدیک‌ترین فاصله با مرزهای قدیمی تهران، زمین دبیرستان خریداری و ساختمان آن ساخته می‌شود."

عقابی که در قلب تهران آشیانه دارد
خیابان "حافظ" امروزی در سمت راست تصویر قدیمی دبیرستان البرز

او ادامه می‌دهد: "خیابان انقلاب فعلی «بارو»ی قدیمی و «خَندق» دور تهران بوده است و این دبیرستان بلافاصله بعد از خندق ساخته شده. پس از دیوارکشی دور زمین آن، خیابانی در شرق این محل ساخته می‌شود که امروز آن را با نام خیابان «حافظ» می‌شناسیم. خیابان فرعی «رشت» هم در شمال این دبیرستان قرار می‌گیرد که البته بعدها، دانشگاه پُلی‌تکنیک بین این خیابان و دبیرستان فاصله می‌اندازد. بالاتر از آن هم خیابان «طالقانی» فعلی یا «تخت جمشید» سابق ساخته می‌شود. یعنی سه گذر به آن منتهی می‌شود که در زمان خودش یک اتفاق بزرگ بوده است."

نکته دیگری که در حیاط بزرگ دبیرستان البرز به چشم می‌خورد این است که ساختمان مرکزی در فاصله تقریبا ۵۰ متری از یک ساختمان کوچک‌تر و قدیمی دیگر (ساختمان علوم سابق یا ایثارگران فعلی) قرار دارد که در سطحی پائین‌تر از  سطح ساختمان مرکزی ساخته شده است. شاید دلیل آن نیز این بوده که چون این ساختمان چند سال بعد از ساختمان اصلی ساخته شده است، نباید با وقار خود، شکوه و عظمت ساختمان اصلی را تحت‌الشعاع قرار می‌داده.

عمارت اصلی و قدیمی البرز ماحصل سَرپنجه «نیکلای مارکف» گرجستانی در سال ۱۳۰۳ شمسی است که البته او را به عنوان معماری روس‌تبار می‌شناسند.

«مارکف» که فارغ التحصیل آکادمی هنرهای زیبایی سن‌پترزبورگ بوده و در بخش فارسی دانشکده شرق‌شناسی این دانشگاه نیز تحصیلات داشته است به واسطه بزرگ شدن در یکی از خانواده‌های سَرشناس نظامی روسیه تزاری در تفلیس و همچنین حضور در بریگارد قزاق، از روحیه خاصی برخوردار بوده که به نظر می‌رسد این روحیه در سبک معماری او نیز تاثیرات مهمی را داشته است.

«مارکف» که به همراه بریگارد قزاق وارد ایران می‌شود و حتی تا درجه ژنرالی هم ارتقاء می‌یابد، پس از انقلاب اُکتبر روسیه، در تهران ماندگار می‌شود و به حرفه اصلی خود یعنی معماری روی می‌آورد. وی سپس در حدود سال‌های ۱۹۲۱ میلادی (۱۲۹۹ شمسی) در شهرداری تهران استخدام شده و منشا آثار ماندگار بسیاری در تهران آن زمان می‌شود.

ساختمان اداره پست ایران در خیابان سپه سابق و امام خمینی فعلی، مدرسه ژاندارک، عمارت کلاه فرنگی شهرداری تهران در میدان توپخانه سابق و امام خمینی فعلی که متاسفانه در دوره پهلوی دوم کاملا تخریب می‌شود، کارخانه قند ورامین، خانه پرفسور عدل، دبیرستان انوشیروان دادگر، مسجد فخرالدوله، کلیسای مریم مقدس، ساختمان «سینگر» در چهارراه مخبرالدوله و کالج البرز به همراه بسیاری از ساختمان‌های دیگر، همگی از آثار این معمار شَهیر روسی است که در واقع «کالج البرز» اولین کار مهم «مارکف» در سن ۴۲ سالگی است.

 

عقابی با بال‌های گشوده

«مارکف» در آثار خود با الهام گرفتن از «آرت دکو» (هنرهای تزئینی) و معماری‌های اصیل روسیه در سن پترزبورگ که می‌توان به یکی از آنها یعنی «قصر پیترهوف» اشاره کرد و تلفیق آن با روحیه نسبتاً نظامی خود، به نوعی پایه‌گذار یک سبک معماری خاص در تهران صد سال پیش بوده است. او با استفاده از دو اصل ریتم یا آهنگ و تقارن، ساختمان مرکزی دبیرستان را در یک خط و به صورت نواری و مستطیل طراحی کرده و به جای این که ساختمان را در ارتفاع بالا ببرد، آن را با عرض کم و طول زیاد در دو طبقه و نیم پلان‌بندی کرده است.

«مارکف» پلان اصلی البرز را با یک مستطیل اُفقی کشیده به طول ۸۲ متر در ابتدا طراحی کرده و سپس آن را با دو حجم مستطیل شکل عمودی دیگر به عمق ۳۰ متر در کناره‌ها از دو طرف مهار کرده است تا با این کار، باعث استحکام سازه اصلی نیز بشود. او در نهایت، با قرار دادن یک مکعب در وسط مستطیل اصلی که هال مرکزی ساختمان را نیز تشکیل می‌دهد، با شکستن ریتم خطی و یکنواخت توانسته است بسیار ساده اما فوق‌العاده متوازن، ساختمانی را طراحی کند که به نوعی اولین تجربه موفق او در ایران به حساب می‌آید.

در این ساختمان نقشه طبقه همکلف کاملا متقارن با طبقه اول است و تمام نمای این ساختمان به سبک اصفهان طراحی شده است، به طوری که نمای آجری آن ناخودآگاه انسان را به یاد نمای کلیسای «وانگ» در نزدیکی سی‌وسه پُل اصفهان می‌اندازد.

«مارکف» به دلیل اشراف به معماری اسلامی و شیوه‌های سُنتی احداث بناهای ایرانی؛ آجر، سنگ، کاشی و گچ را به عنوان ابزار اصلی معماری خود انتخاب می‌کند به طوری که در بناهای این‌چُنینی، آجرهای خشتی او به آجر «مارکوفی» مشهور می‌شود.

آجر به عنوان یکی از مصالح اصلی این ساختمان، حتی در تزئینات و در کنار پَس و پیش شدن اَحجام، تقسیمات هندسی بازشوها، اختلاف ارتفاع ورودی و گنبدی که در مرکز ساختمان قرار گرفته است، به نوعی تمام کالبُد بیرونی ساختمان را تشکیل می‌دهد. کالبُدی که اگر از بالا به آن نگاه شود، شاید بتوان آن را به مانند عقابی تشبیه کرد که بال‌های خود را گشوده و آماده پرواز از روی زمین است.

عقابی که در قلب تهران آشیانه دارد
نمایی از ساختمان دبیرستان البرز که شبیه به یک عقاب با بال‌های گشوده است.
این تصویر در سال‌های میانی دهه ۲۰ شمسی گرفته شده است!

در نمای جنوبی ساختمان مرکزی البرز که شاید به نوعی مهم‌ترین بخش این دبیرستان قدیمی را تشکیل می‌دهد، ورودی اصلی قرار دارد. ایوانی عَقب نشسته با دو بُرج در طرفین که جان پناه‌های لبه‌های بالایی آن شباهت خاصی به قلعه‌های نظامی دارد و یادآور روحیه نظامی «مارکف» معمار است والبته این اِلمانها در نمای شمالی ساختمان نیز کاملا رعایت شده با این تفاوت که در این قسمت، سینه ساختمان به واسطه دو تورفتگی در طرفین جلو آمده به طوری که کلاه‌فرنگی خوش‌رنگ و طلایی عمارت از این بخش بصورت کاملا واضح در تیرس دید تماشگر این عمارت باشکوه است.

اجرای مُقرنس‌کاری‌های آجری با کتیبه‌های کاشی کاری لاجوردی در بالای ایوان مرکزی و ایوان‌های کوچکتر دو بال راست و چپ عمارت، جلوه خاصی به نمای جنوبی این اثر تاریخی داده است. استفاده از کُنگره‌های ساده مستطیل شکل در لبه برج‌های نما و کشیده شده به دور کُل لبه‌های بالایی ساختمان، دورنمای خاصی را بین خود نَما و خط آسمان ایجاد کرده است که چشم هر بیننده‌ای را می‌تواند ساعت‌ها نوازش دهد.

 

عمارتی دلگشا برای مُحصلینی آراسته

در ادامه این سیاحت؛ وقتی که سَر به هوایی! برای دِل کَندن از زیبایی‌های نیم تَنه بالایی عمارت به اتمام می‌رسد و برای ادامه مسیر به درون اَندرونی وارد می‌شوید، اولین چیزی که در قسمت پایین ساختمان توجه‌ها را به خود جلب می‌کند، سنگ‌های «ازاره» یا سنگ‌های تراش خورده «مثنی» است که در گذشته برای جلوگیری از نفود رطوبت به داخل دیوارها خصوصاً دیوارهای خِشتی و آجری که خاصیت مَکندگی زیاد آب را دارند، استفاده می‌شده است.

این سنگ‌ها که در واقع کُرسی چینی ساختمان دبیرستان البرز را تشکیل می‌دهد و دور تا دور دیوار ساختمان به ارتفاع تقریباً یک متر را در برگرفته، باعث شده تا بنا هنوز هم بعد از گذشت سال‌ها، استحکام و پایداری خود را حفظ کند. حَک شدن تاریخ ۱۳۰۳ شمسی و ۱۹۲۴ میلادی بر روی یکی از سنگ‌های «ازاره» در سمت چپ ورودی ساختمان و پیش از بالا رفتن از پله‌های اصلی نیز به نوعی گواهی تاریخ ساخت و اتمام این بنای ارزشمند آموزشی است.

در البرز پنجره کور وجود ندارد. در واقع «پنجره» به عنوان یکی از عناصر مهم معماری در همه‌ی جاهای عمارت البرز وجود دارد و مُحصلین این دبیرستان علاوه بر نور دانش و آگاهی معلمان خود به واسطه این پنجره‌های دلگشا به غایت از روشنایی خورشید نیز استفاده می‌کنند.

عقابی که در قلب تهران آشیانه دارد
تصویری قدیمی از نمای جنوبی عمارت اصلی دبیرستان که از پشت آن رشته کوه البرزدیده می‌شود

پس از عبور از درب چوبی عمارت البرز با قامتی بلند، یک هال دایره‌ای شکل در قسمت ورودی اَندرونی با ۸ ستون دوتایی به چشم می‌خورد که وزن سقف و پاگرد بزرگ طبقه اول را به دوش می‌کشند. کلاس‌های درس نیز در راهروهای کشیده شده دو طرف تعریف شده‌اند تا دانش آموزان دبیرستان به راحتی و با یک نظم خاص که هنوز هم در سَرتاسر دبیرستان البرز حکم فرماست به کلاس‌های خود رَفت و آمد کنند. نظمی که دکتر «ساموئل جردن» آن را در البرز پایه‌گذاری نمود و دکتر «محمدعلی مجتهدی گیلانی» آن را برای همیشه در دل این دبیرستان نهادینه کرد.

در جای جای این دبیرستان کهنسال هر چیز در جای خودش قرار دارد. حتی ساختمان‌هایی که در اواخر دهه ۳۰ و اوسط دهه ۴۰ شمسی برای پیش برد امور امور اداری، ورزشی و همچنین آموزشی مُحصلین در ضلع‌های شرقی و شمالی این مجموعه ساخته شده است.

به مانند ردیف‌چینی آجرِ دیوارهای عمارت البرز، «نظم» هنوز قانون اول دبیرستان است و به هر سو که نگاه میکنی چهره آراسته و پُرشور مردان جوانی را میبنی که می‌توانند هر یک، آینده‌سازان ایران ما باشند.

می‌گویند «جردن» خصوصیات اخلاقی خاصی را داشته است. او از دروغ بیزار بوده و هر دانش آموزی که به هر دلیل دروغ می‌گفته را «ده شاهی» جریمه می‌کرده است. با سیگار کشیدن نیز به شدت مخالف بوده و اگر در جیب دانش آموزی سیگاری را پیدا می‌کرد او را «۱ تومان» جریمه می‌کرد. البته در کنار این موارد نیز اساتید و اشخاص معروف و دانشمند را در آن زمان به دبیرستان دعوت می‌کرده که آنها برای شاگردان البرز در مباحث مختلف صحبت کنند، تا در واقع با این کار باعث بالارفتن انگیزه دانش آموزان برای تحصیل و کسب علم و دانش بیشتر شود. رَوندی که در دوره مدیریت ۳۴ ساله دکتر مجتهدی (از سال ۱۳۲۳ تا سال ۱۳۵۷) نیز ادامه داشت و حتی در حال حاضر نیز بزرگان دانشمندی همچون پروفسور «داریوش فرهود» پدر علم ژنتیک ایران هرازگاهی به این دبیرستان که روزگاری خود محصل آن بوده‌اند، می‌روند تا در مَدح و رَسای علم برای دانش آموزان این مجتمع آموزشی سخن بگویند.

البته پروفسور «کامران وفا» یکی از فیزیکدانان برجسته دنیا و استاد دانشگاه «هاروارد» نیز یکی از این چهره‌های برجسته‌ای است که خود او؛ هم روزگاری از این دبیرستان فارغ التحصیل شده است و هم این که تاکنون سخنرانی‌هایی را برای دانش آموزان البرز داشته است.

پروفسور وفا، در خصوص سال‌های تحصیلی‌اش در البرز می‌گوید: "من در سال ۱۳۵۰ وارد البرز شدم و شش سال در اینجا درس خواندم. در آن زمان درس خواندن در البرز در یک شرایط سختی بود، البته سخت خوب. ما هنوز بعد از گذشت تمام این سال‌ها خودمان را یک البرزی می‌دانیم. به اعتقاد من یاد گرفتن دروس در سنین دبیرستان به وجود می‌آید نه در دانشگاه. در واقع پایه اینجا بنا می‌شود. یادم می‌آید در آن سال‌ها دکتر مجتهدی وقتی که در محوطه دبیرستان راه می‌رفت به یک شعاعی به دورش یک خلا ایجاد می‌شد. همه ما استانداردهای بالای او در نظم و انضباط را می‌دانستیم. به شخصه علاقه‌مندم که از هر نظر به البرز کمک کنم و دوست دارم که البرز همیشه همان جایگاه و «دیسپلین» خود را داشته باشد."

 

از معلمی در «البرز» تا استادی در «شاهین»

اگر به خاطر کِثرت نام‌ها از کنار افراد بسیاری که در تاریخ معاصر ایران در حوزه‌های مختلف علمی و دانشگاهی و فرهنگی و هنری و حتی ورزشی تاثیرگذار بوده‌اند و روزگاری از دبیرستان البرز فارغ‌التحصیل شده‌اند بگذریم، شاید نتوان به راحتی از کنار نام بزرگ و پُرآوازه «عباس اکرامی» پایه‌گذار مکتب اخلاق در ورزش ایران که روزگاری در دبیرستان البرز به عنوان یک معلم تدریس می‌کرده گذشت. این مرد بزرگ به نوعی مکتبی را در ورزش ایران پایه‌گذاری کرد که هرگاه جای خالی «اخلاق» را در آن حِس کردیم، ناخودآگاه به یاد «افسانه شاهین» او و باشگاهی که وی شالوده اولیه آن را ایجاد کرده بیفتیم. مکتبی که یک شعار اصلی داشت: «اول درس، دوم اخلاق و سوم ورزش». شعاری که بعدها مرام‌نامه بسیاری از بازیکنان فوتبال این تیم بزرگ ورزشی شد.

«عباس اکرامی» که فارغ التحصیل دانش‌سرای عالی بود پس از دریافت لیسانس در وزارت فرهنگ وقت، استخدام شد و به عنوان معلم به تدریس فیزیک و شیمی در دوره اول متوسطه در دبیرستان مشهور آن زمان یعنی «البرز» و «فیروز بهرام» پرداخت.

استاد اکرامی سپس به واسطه علاقه بسیار به فوتبال و حضور در باشگاه شاهین، هرچند که دیگر شیمی و فیزیک را تدریس نمی‌کرد، اما به خاطر اعتقادی که به امر علم آموزی داشت چه بسیار شاهینی‌هایی را که به گفته خودشان «بچه درس‌خوانی» نبودند را به سمت تحصیل فرستاد تا عاقبت دکتر و مهندس‌های دنیای فوتبال شوند. شاید به خاطر همین پیوند عجیب و نامرئی بین علم و ورزش است که دکتر جردن برای اولین بار در دبیرستان تازه تاسیس البرز، آموزش رشته‌های ورزشی همچون فوتبال، بسکتبال و والیبال را به برنامه درسی مقاطع مختلف دبیرستان اضافه کرد و دکتر مجتهدی نیز برهمین اساس، اقدام به آباد کردن زمین استاندارد فوتبال دبیرستان و ساخت یک سالن زیبای سرپوشیده ورزشی در این مرکز آموزشی کرد. زمین فوتبالی که در قسمت غربی زمین‌های این دبیرستان قرار دارد و در حال حاضر به نظر می‌رسد که برای رونق گرفتن دوباره مثل بسیاری از بخش‌های قدیمی دیگر دبیرستان نیازمند همت، بودجه و حمایت جدی مسئولان کشور است.

عقابی که در قلب تهران آشیانه دارد
«نیکلای مارکف» علاوه بر ساختمان اصلی دبیرستان البرز
یکی از طراحان اصلی استادیوم قدیمی ورزشی «امجدیه» نیز می‌باشد

بنا به گفته برخی از البرزی‌های قدیمی، زمین فوتبال دبیرستان البرز پس از زمین فوتبال آبادان، قدیمی‌ترین زمین استاندارد فوتبال ایران است. ادعایی که البته با استناد به زمان ساخت استادیوم قدیمی «امجدیه» در سال ۱۳۱۸ که طراح آن نیز «نیکلای مارکف» بوده و مقایسه آن با تاریخ ساخت دبیرستان البرز در سال ۱۳۰۳، چندان به دور از واقعیت به نظر نمی‌رسد.

راستی! مهندس «تقی توکلی» کارآفرین و بنیانگذار صنعت نوین آذربایجان که اکثر مردم ایران او را با «کبریت توکلی» می‌شناسند هم از جمله فارغ التحصیلان دبیرستان البرز است.

 

مجتهدی که البرز را ماندگار کرد

دکتر «زاهد شیخ الاسلامی»، مدیر اسبق ارتباط با صنعت دانشگاه ایالتی پُلی‌تکنیک کالیفرنیا که خود او نیز از دانش آموختگان البرز است در خصوص این که چه عاملی باعث شده است تا فارغ التحصیلان این دبیرستان تا این حد در بخش‌های مختلف اثرگذار باشند؟ می‌گوید: "نقشی که یک مربی در دوران دبیرستان می‌تواند داشته باشد یک چیزی است که تا آخر عمر بر روی افراد باقی می‌ماند. مجتهدی مردی بود که همه ما تربیت شده او هستیم و هنوز هم بخشی از آن مرد بزرگ در وجود ما هست. او هیچ وقت از اصولی که به آنها اعتقاد داشت کوتاه نمی‌آمد. در واقع مجتهدی، البرز را جایی می‌دید که سالی ۶۰۰ تا آدم معتقد به مملکت از آنجا بیرون می‌آمدند. من سال‌های زیادی را در آمریکا زندگی کردم و می‌دانم که کمتر دانشگاهی در آمریکاست که یک یا دو البرزی در آنجا نباشد. مجتهدی حتی در سال‌هایی که در غربت زندگی می‌کرد و دوران کهولت خود را می‌گذراند باز هم دست بردار نبود. حرف اول و آخرش به همه ماهایی که با او کماکان در ارتباط بودیم این بود که: «من شما را تربیت کردم که به ایران خدمت کنید. اینجا چیکار می‌کنید...؟!»"

در پایان سیر و سیاحت در البرز، در حالی که باران ریز زمستانی گاهی به برف هم تبدیل می‌شود و بوی عطر خاک زمین‌های حاصلخیز دبیرستان البرز را بلند کرده به یاد صحبت‌های کوتاه اما بسیار مهم دکتر مجتهدی در مراسم تجلیلی که شاگردانش برای وی در آمریکا برایش ترتیب دادند می‌افتم؛ «... شما ثروت مملکت هستید. شما همه چیز مملکتید. یک آرزو دارم در زندگی. پس از مرگم این آرزو را عملی کنید. به مملکت خودتان خدمت کنید. شما مال ایرانید. دلم می‌خواهد مملکت من به دست شما آباد شود.»

عقاب پیر البرز، سالهاست که در این نقطه از پایتخت آشیان کرده. او هرچند به جای کوه بر روی زمین آشیانه ساخته است اما در آسمان علم و دانش ایران عقاب‌هایی را پرورش و به پرواز درآورده است که «مام وطن» به داشتن هر یک از آنها افتخار می‌کند.