به گزارش بازی دراز، در نیمه خرداد سال 1368 خود را آمده ملاقات عزیزی میکرد که تمام عمرش را برای جلب رضای او صرف کرده بود و قامتش جز در برای او، در مقابل هیچ قدرتی خم نشده و چشمانش جز برای او گریه نکرده بود.
سرودههای عارفانهاش، همه حاکی از درد فراق و بیان عطش لحظه وصال محبوب بود و اینک این لحظه شکوهمند برای او و جانکاه و تحمل ناپذیر برای پیروانش فرا میرسید.
او خود در وصیت نامهاش نوشته است: "با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم و از خدای رحمان و رحیم میخواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند".
مردم هنگامی که رو به ضریح او میایستند در پاسخ به این جملات متواضعانه امام زمزمه میکنند: "اماما! از کدام تقصیرها و قصورها سخن میگویی! تا آنجا که ما و پدرانمان دیده و شنیده و به یاد داریم تو همه خوبی و پاکی و نور بودی".
ساعت 20/22 بعد از ظهر روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال بود، چراکه قلبی از کار ایستاد که میلیونها قلب را به نور خدا و معنویت احیا کرده بود.
وقتی که گوشههایی از حالات معنوی و آرامش امام در این ایام از تلویزیون پخش شد، غوغایی در دلها برافکند که وصف آن جز با بودن در آن فضا ممکن نیست.
لبها دائما به ذکر خدا در حرکت بود
در آخرین شب زندگی و در حالی که چند عمل جراحی سخت و طولانی در سن 87 سالگی را تحمل کرده بود و در حالی که چند سرم به دستهای مبارکش وصل بود، نافله شب میخواند و قرآن تلاوت میکرد.
در ساعات آخر طمأنینه و آرامشی ملکوتی داشت و مرتبا شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اکرم (ص) را زمزمه میکرد و با چنین حالتی بود که روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد.
هجرتش داغی التیامناپذیر بر قلبها نهاد و وقتی خبر رحلت منتشر شد گویی زلزله عظیم رخ داده است، بغضها ترکید و سراسر ایران و همه کانونهایی که در جهان با نام و پیام امام خمینی آشنا بودند یکپارچه گریستند و بر سر و سینه زدند.
هیچ قلم و بیانی قادر نیست ابعاد حادثه را و امواج احساسات غیر قابل کنترل مردم را در آن روزها توصیف کند.
مردم ایران و مسلمانان انقلابی حق داشتند اینچنین ضجه بزنند و صحنههایی پدید آورند که در تاریخ نمونهای بدین حجم و عظمت برای آن سراغ نداریم.
آنان کسی را از دست داده بودند که عزت پایمال شدهشان را بازگردانده بود، دست شاهان ستمگر و دستهای غارتگران آمریکایی و غربی را از سرزمینشان کوتاه کرده بود، اسلام را احیا کرده بود، مسلمین را عزت بخشیده بود، جمهوری اسلامی را برپا کرده بود، رودرروی همه قدرتهای جهنمی و شیطانی ایستاده بود و دهها سال در برای صدها توطئه براندازی و طرح کودتا و آشوب و فتنه داخلی و خارجی مقاومت کرده بود و هشت سال دفاعی را فرماندهی کرده بود که در جبهه مقابلش دشمنی قرار داشت که آشکارا ازسوی هر دو قدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه میشد.
روز چهاردهم خرداد 1368، مجلس خبرگان رهبری، تشکیل شد و پس از قرائت وصیتنامه امام خمینی (ره) از سوی آیتالله خامنهای که دو ساعت و نیم طول کشید، بحث و تبادل نظر برای تعیین جانشینی امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب اسلامی آغاز شد و پس از چند ساعت، سرانجام حضرت آیتالله خامنهای (رئیس جمهور وقت) که خود از شاگردان امام خمینی (ره) و از چهرههای درخشان انقلاب اسلامی و از یاوران قیام 15 خرداد بود در تمام دوران نهضت امام در همه فراز و نشیبها در جمع دیگر یاوران انقلاب جانبازی کرده بود، به اتفاق آرا برای این رسالت خطیر برگزیده شد.
هوشمندی ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خبرگان و حمایت فرزندان و پیروان امام، همه امیدهای ضد انقلاب را بر باد داد و نه تنها رحلت امام پایان راه او نبود بلکه در واقع عصر امام خمینی (ره) در پهنهای وسیعتر از گذشته آغاز شده بود مگر اندیشه و خوبی و معنویت و حقیقت میمیرد؟
اکنون باید بگوییم که رحلت امام همچون حیاتش منشأ بیداری و نهضتی دوباره شده و راه و یادش جاودانه شده است، چراکه او حقیقت بود و حقیقت همیشه زنده است و فناناپذیر.
اماما، ما هستیم و فراموشت نکرده و نخواهیم کرد بلکه با حرکت در پشت سر ولی فقیه زمان خود، آرمانها و ارزشهایت را که نشأت گرفته از کتاب وحی و سیره ائمه (ع) است را حفظ میکنیم تا انقلاب اسلامی را به انقلاب حضرت مهدی (عج) متصل کرده و پرچم ایران اسلامی را به دست صاحب اصلیاش بسپاریم.