چوپان چیزی نمی گوید، کدخدا دوباره تکرا رمی کند، چوپان سری تکان می دهد ومی گوید مال وگوسفندانم را زبانم بر باد داد دیگر نمی خواهم زبانم جانم را هم بگیرد.
کدخدا سماجت می کند وباد در قب قب خود می اندازد ومی گوید اگر منظورتان ما هستیم امانتان می دهیم وسوگند یاد می کنیم کاری به کارتان نداشته باشیم وجلوی اهل محل قول می دهیم. چوپان هم روبه مردم می کند ومی گوید شما شاهد هستید که خان قول دادند کاری به کارم نداشته باشند. آری مردم من به خاطر شماها دست از دروغ گفتن برداشتم ! بعدها فهمیدم وبا چشم خود دیدم هر بار با فریاد کمک، کمک من وآمدن شماها به صحرا خان ودارودسته اش سراغ مال واموالتان رفتند وآن غارتها کار خان وعمال اوست، نه راهزنان بادیه نشین.
کدخدا یا همان خان مورد نظر چوپان دروغگو تحمل نمی آورد ودستور می دهد او را به چهارنعل ببندند وزبانش راهم قطع کنند. بهانه یادآوری این داستان، داستان ساده ولی در عین حال پیچیده شده دستگیری های اخیر ده ها قاچاقچی سوخت ومفسد اقتصادی در بازار هردم بیل بازارچه پرویز خان ومرز قصرشیرین وخلاصه هر سوراخ سنبه ای دیگر در این منطقه نگون بخت ماست.
از ماجرای دلارهای کذای گرفته تا قاچاق سوخت وبده بستان ها کسانی که سالهاست که مانند زالو خون مردم با حاصل دست رنج آنها را می مکند وسرشان هم به تنشان نمی ارزد.
راستی پشت پرده ماجرا کی یاچه کسانی ویا چه منابعی هستند؟ مردم منتظر این پاسخ از سوی مسئولان ذی ربط هستند! اخیرا وبا موج بازداشت های ده ها نفری توسط نهادهای امنیتی ونظامی در بازارچه پرویز خان ومرز قصرشیرین وبه خطر افتادن برخی نام ها واسامی ومنافع آنها، جولان دادن برخی دلالان فاسد وجیره خوارکه در این بین به مانند زنبور بی عسل مالها اندوخته ولانه ها ساخته اند شروع شده است.
بی تفاوتی وبی خیالی رسانه های محلی وحتی به اصطلاح ملی وسراسری هم بسیار تعجب برانگیز است!! هرچند بزرگان ما گفته اند هرجا مال(پول) وقدرت باشد فساد جولان می دهد واگر تعهدات اخلاق وانسانی نباشد فساد به بار می دهد در پرویز خان هم مال فراوان است وقدرت هایی هستند که هر روز برمالشان می افزایند. ماجرا خیلی بیخ دار است، چند روز پیش با مسئولی در این رابطه صحبت کردم ومی خواستم با وی مصاحبه ای داشته باشم جمله ای جالب خواسته یا ناخواسته بر زبان آورد وگفت: خداوکیلی از این همه مفسد وقاچاقچی ودستگیری ها خسته شده ایم دیگر دردی را دوا نمی کند.
آری چرایی های این خستگی ها بماند! این مبارزه وعزم ملی وعمومی را می طلبد ومسئولان عزیز دخیل ومسئول در این جریانها بدانند که از ورود رسانه ها به ماجرا استقبال کنند تا بانیان ماجرا امنیت روانی پیدا نکنند ودنبال کردن خرده پاها وافراد دست چندم دردی دوا نمی کند وبا همکاری وحمایت مردم به دنبال دانه درشت ها وقدرت ها وباندهای مافیایی بروند که با دست های پشت پرده خود این خرده مفسدان را حمایت وساپورت می کنند.
ودست آخر اینکه اصل ماجرا در همان روایتی است که در ابتدا عرض کردم وچوپان دروغگوها گناهی ندارند!!!
نویسنده :شهرام صفری