پربازدیدترین ها

کد خبر: 223126 ۱۰:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۳

گرامیداشت زنده‌یاد نصرت‌الله کریمی؛

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

بازی دراز 1404:هنرمندان در شب بزرگداشت زنده‌یاد نصرت‌الله کریمی در پانصد و پنجاه و پنجمین برنامه از شب‌های بخارا، از زنده‌یاد «نصرت الله کریمی» هنرمند و بازیگر پیشکسوت سینما ایران گفتند.

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

به گزارش بازی دراز، 

 در ابتدای پانصد و پنجاه و پنجمین برنامه از شب‌های بخارا شامگاه جمعه ۲۲ آذر به همت موسسه بخارا برگزار شد مجری برنامه ضمن برشمردن فعالیت‌های زنده‌یاد نصرت کریمی در طول زندگی، بازیگری و فیلمسازی و پس از انقلاب مجسمه سازی و پرورش گل او را فردی با توانایی های گوناگون در عرصه های مختلف خواند که این توانایی ها از وی انسان هنرمندِ فرهیخته ای ساخته بود که هرگز در زندگی از واژه «چه کنم» استفاده نکرد.

پس از آن بخشی از فیلم مصاحبه مهرداد اسکویی فیلمساز با زنده‌یاد کریمی برای حضار پخش شد.

در این فیلم کریمی زندگی را به سوار شدن بر یک قطار تشبیه کرد که نقطه سوار شدن و لاجرم پیاده شدنی برای هرکس متصور است؛

آنچه در میان مهم است روابط انسانی و پاک با دیگر همسفران قطار است به صورتی که وقتی فردی پیاده شود دیگران بگویند حیف که زود پیاده شد و از او در اثر رفتار و اعمالش به نیکی یاد کنند.

خسرو سینایی: کریمی هنرمندی خردمند بود

سخنران ابتدای مراسم خسرو سینایی بود که به بیان توصیفی از زندگی و خاطرات کریمی پرداخت.

سینایی بیان داشت: تا وقتی که بود در رابطه با او تکرار می کردم که او هنرمندی خردمند است و پس از این که به ابدیت پیوست، هنوز هم تکرار می کنم او هنرمندی خردمند بود. چه خام اندیش بودند کسانی که فکر کرده بودند، می توانند نصرت کریمی را منزوی کنند. شاید جسمش را می توانستند منزوی کنند اما روحش را هرگز. روحش چنان پربار و جوشان بود، ذهنش چنان جوشان بود که هرجا و هر محفلی که بود آنجا را گرم می کرد و گرمایش را منتقل می کرد. اگر بر سر کلاس بود، شوق هنرمند شدن را در شاگردانش بیدار می کرد و نه این که به آنان فن بیاموزد. اگر می نوشت، رازهای زندگی کردن را به ما می آموخت و به ما یاد می داد که چگونه عطوفت داشته باشیم، چگونه انسان باشیم و چگونه به هم پیوند داشته باشیم؛ او فقط فیلمساز و بازیگر و در تئاتر و سینما و تلویزیون نبود و انسانی بود که یاد گرفته بود و به دیگران می آموخت که چگونه با هنر می شود سرزنده و فعال و پرانرژی یک زندگی زیبا را ساخت.

پس از آن قسمت دیگری از صحبت های نصرت کریمی پخش شد که در آن او از دوران جوانی‌اش در دهه ۳۰ می‌گفت و محفل دوستانه ای داشته اند و امیدها و آرمان هایی برای رشد فرهنگی ایران.

پورصمیمی: کریمی آدم خوشبختی بود

سخنران بعد سعید پورصمیمی بازیگر بود. پورصمیمی ضمن اشاره به ویژگی های شخصیتی و روحیه بالای نصرت کریمی بیان داشت: زنده یاد کریمی از هر انگشتش یک هنر می بارید ولی یک هنر دیگر داشت که اگر از دیگر هنرهایش ارزشش بیشتر نبود، کمتر هم نبود و آن هنر زندگی کردنش بود. واقعا استاد بود. من در طول زندگی ام یکی از آدم هایی را دیدم که خوشبخت زندگی کرد زنده یاد نصرت کریمی بود. با همه سختی هایی که همه می دانیم کشید ولی همچنان خوشبخت بود.

پس از آن باز هم بخشی از فیلم صحبت های نصرت کریمی برای حضار به نمایش درآمد که در آن اشاره ای به فراز و فرودهای حرفه ای زندگی داشت و مجسمه هایش (صورتک هایش) را نمادی از نقش هایی عنوان کرد که می توانسته بازی کند و نکرده است.

میراث یک پدر هنرمند

سخنران بعدی ماندانا کریمی دختر زنده یاد نصرت کریمی بود که ضمن توصیف پدرش به عنوان سخنرانی توانا، صحبت کردن از وی را کاری دشوار عنوان نمود. وی ضمن تمجید از شخصیت پدرش و مراقبت های مادرش از وی در طی ۱۵ سال گذشته، زنان را به ریشه و پایه های زندگی توصیف کرد که بدون آنان زندگی معنایی ندارد.

ماندانا کریمی گفت: برای نسل ما که در جنگ و سختی های زیادی بزرگ شدیم، نسلی پشتمان بود که مانند یک کوه ایستاده بود و بسیار محکم بود. نسل بعد از ما چه هستند؟ دختر من ۲۲ ساله است آیا ما می توانیم آنقدر محکم باشیم که آنها محکم بودند؟ الان رسالت ما این است که مثل پدران و نسل قبلمان همانقدر محکم باشیم که بتوانیم به این جوان ها امید بدهیم تا بتوانند با سختی ها مبارزه کنند اگر آنها (نسل قبل) ریشه ما بودند ما هم باید ریشه نسل بعد باشیم.

پس از آن بابک کریمی فرزند دیگر زنده یاد کریمی روی صحنه آمد و ضمن بیان خاطراتی از شخصیت خوش اخلاق نصرت کریمی گفت: پدر هیچگاه مساله ای را برای خودش سنگین تر از چیزی که بود نمی کرد و همه چیز را با شادابی به جلو می برد. در کودکی رفتن سرکار پدرم برایم خیلی جذاب تر و شاداب تر از بازی در کوچه و با همسالان بود.

پدرم یک مسوولیت برای ما گذاشت که آن هم شغل سینما یا هنر نیست. مسوولیت هنری و یک دغدغه هنری است که روی دوش ما گذاشت و باعث می شود که شخص من، خواهرم و تمام خانواده همیشه در انتخابهایمان این معیار پدر را رعایت کنیم که آن ابعاد هنری همیشه در کارهایی که می کنیم باشد و سعی می کنم این اصول را به عنوان ارثیه پدر همیشه نگه دارم.

پس از آن بخش دیگری از فیلم نصرت کریمی پخش شد که در آن از انگیزه سفر به اروپا و تحصیل و علاقه به سینما در سال های دهه ۳۰ و سپس بازگشت به ایران در دهه ۴۰ می گفت. این که وی اولین انیمیشن ایرانی و اولین فیلم نئورالیستی ایران را ساخته است. او در مورد احساساتی که در ساخت صورتک هایش تجربه می کرده، گفت: احساس درونم را از نت انگشتانم در وجود صورتک ها متبلور می کنم.

تاریخ فرهنگ و هنر ایران از زبان زنده یاد نصرت کریمی

سخنران انتهایی مراسم، مهرداد اسکویی، داماد نصرت کریمی بود که با بیان خاطرات اولین آشنایی ها با نصرت کریمی و خانواده او، داماد نصرت کریمی بودن را بزرگترین افتخار زندگی اش خواند که مسیر حرفه ای و تخصصی زندگی اش، فیلمسازی و شروع پروژه عکاسی اش را که از عباس کیارستمی و به واسطه نصرت کریمی شروع شده بود را مدیون نصرت کریمی است.

اسکویی در سخنانش با بیان خاطراتی از کریمی از فیلمسازی هایش و نقش وی در فیلم اون شب که بارون اومد (ساخته کامران شیردل) تا اخلاق او در دستگیری و کمک به هم‌نوع گفت.

در انتها اسکویی از پروژه ای نام برد که در طی ۱۴ سال گذشته در جریان بوده است تا با گردآوری یک آرشیو بزرگ از عکس ها و مصاحبه ها و گردآوری ها، تاریخ فرهنگ و هنر ایران را مستند سازد. اسکویی گفت: حاصل این ۱۴ سال تلاش بی وقفه ۶ فیلم بالای ۸۰ دقیقه است که ۱۰۰ سال تاریخ فرهنگی و هنری مملکت را از زبان یک مرد با شرف و انسان بیان می کند.

در انتها فیلم کوتاه دیگری از نصرت کریمی پخش شد که تاکید داشت که مسائل را باید از بالا و در کلیتی از زمان دید.

همه چیز زندگی را نباید جدی و سخت دید و باید گذاشت و گذشت.

نصرت الله کریمی بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون در دی‌ ماه ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. وقتی تحصیلات ابتدایی را می‌گذراند، با اجرای تئاتر روحوضی به تئاتر علاقمند می‌شود و تحت تاثیر هنرمندانی چون چارلز اسپنسر چاپلین ( چارلی چاپلین) و عبدالحسین نوشین کار آموختن تئاتر را آغاز کرد و  در سال ۱۳۲۰ در تئاترهای تهران، هنر، فرهنگ، فردوسی و سعدی به عنوان گریمور، بازیگر و کارگردان فعالیت‌هایی را ‌آغاز و تا سال ۱۳۳۱ به کارش ادامه داد.

کریمی لیسانس کارگردانی سینمای خود را در سال ۱۹۳۸ و فوق لیسانس خود را در رشته‌ فیلمسازی انیمیشن عروسکی از دانشکده‌ پراگ اخذ کرده بود.

وی در سال ۱۳۴۰ در وزارت فرهنگ و هنر استخدام و متصدی کارگاه نقاشی متحرک شده بود و از سال ۱۳۴۴ با فیلم ‌افق روشن به عنوان مشاور کارگردان و نویسنده وارد دنیای سینما شد.

برخی فیلم‌هایی که کریمی در آن‌ها عموما به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر حضور داشته است عبارتند از: درشکه چی ۱۳۵۰، خانه خراب ۱۳۵۴ و میهمان ناخوانده، آقای شاکی، تولد سگ شهر ما ، هوشی و موشی ، پیوند و خسرو میرزای دوم.

وی ۱۲ آذرماه در سن ۹۵ سالگی بر اثر کهولت سن در منزل شخصی خود دار فانی را وداع گفت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.